امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

امیرعلی ، دونه برفی

21ماهگی امیرعلی

تو اگر دلگیری لحظه ای چشم ببند اندکی اشک بریز و بخوان نام مرا به تو من نزدیکم نام من یزدان است لقبم ایزد پاک تو مرا زمزمه کن … خواهم آمد سویت بی صدا یادم کن یا که فریادم کن که منم منتظر فریادت !     مادر بودن آدم را بهتر می‌کند. هیچ چیز در دنیا نمی‌توانست تا این حد مجبورم کند که بهتر باشم. که بهتر حرف بزنم، کمتر کار بد کنم، مهربان‌تر باشم، خوشحال‌تر باشم، سالم‌تر باشم، خوب‌تر باشم. هیچ چیز در دنیا نمی‌توانست چنین آینه شفافی جلوی رویم بگیرد که ایرادهایم را در آن ببینم ...
21 آبان 1392

محرم 92

    آقا سلام برغزل اشک ماتمت              بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت چندی گذشت در غم هجران اشک تو            پرمی کشید دل به هوای محرّمت آقا سلام ماه محرّم شروع شد آمد بهار زخم دل ما و مرهمت خون می شود دل همه عالم زه قصه ی آن لحظه های آخر و گودال و آن غمت در بین روضه غم دل من را گرفته بود وقتی رسید روضه به انگشت و خاتمت ما بین این همه غم و اشک وفراق وداغ ای زینب آمدم که شوم یار و همدمت زینب چه قدر شکل ...
14 آبان 1392

قطره ای شیطنت

خدایا به امید تو در شگفتم از آن كس كه :                                 آفرینش پدیده ها را مى نگرد و در وجود خدا تردید دارد  !               در شگفتم از آن كس كه :                                مردگان را مى بیند و مرگ را از یاد برده ...
8 آبان 1392
1